نقش جوانان در اجتماع، عدم تفاهم، عدم ارتباط، و هویت یابی در محیط و دنیای مدرن امروز
سید احمد ضیا نوری سید احمد ضیا نوری

 

 

پیشگفتار

همانگونه که هویداست آتش جنگ آشوب، خشونت، کینه، کدورت و حسد که در افغانستان نزدیک به چهار دهه قبل شعله ور گردید، ویرانی های گسترده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را ببار آور و صدمه بس جبران ناپذیری را بر تن و روان مردم مخصوصآ نسل دیروز یا همین جوانان امروز بر جا گذاشت. مهاجرت ها، وداع با خانه و کاشانه و فرار را بر قرار ترجیح دادن، در کشور ما معمول و رایج شد. پس میتوان اذعان نمود که مبدآ و آغاز دشواریها برای نوجوانان و جوانان همین کوچیدن ها است. نوجوانان دیروز جوانان امروزیی هستند که در کشور دوم پناه گزین شدند، از ادامه آموختن علم و دانش باز ماندند و از فرهنگ خود بیخبر و نا آشنا گشتند، تا اینکه به کشور سوم جاگزین هستند و به حیات خود ادامه میدهند. در حال حاضر جوانان در شرایط، زمان و ناهنجاری های دو فرهنگی درگیرند و جوانان را در صحنه ی زندگی از خویش و هویت خویش به مخاطره کشانیده است که رویداد این پدیده یکی از پریشانی های اصلی است که میان خانواده های افغان در سطح اروپا محسوس است.

آغاز :

فرآيند هويت‌ يابی در دوران مدرن تغيير شکل داده است. در گذشته، مکان، نقش کليدی در ایجاد هويت اجتماعی افراد داشت، چرا که افراد در محيط‌ های کوچک و بسته زندگی ميکردند و هويت اجتماعی آنها از طريق ارتباط رو در رو با اطرافيان شان در يک محيط ثابت شکل ميگرفت.

افراد مخصوصآ جوانان کمتر با دنيای خارج ارتباط داشتند و سنت‌های محلی بخش اعظم هويت آنها را شکل ميداد. بدنبال مدرنيته و خصوصاً بدنبال ظهور تکنولوژی های نوين اطلاعاتی و ارتباطى، نقش مکان در شکل دهی به هويت بسيار کمرنگ شد، چرا که رسانه‌ها و تکنولوژی‌های ارتباطی قادرند بیشترآ جوانان را از مکان خودش جدا کنند و به جهان پيوند بزنند، که در نتيجه جوانان با منابع هويت ‌يابی رو برو هستند.
دانشمندی معتقد است که جدايی زمان و مکان در دوره‌ی مدرن، شرط وقوع فرآيند ( یا روش انجام کار) از جا کندگی است. از جاکندگى، کنده شدن روابط اجتماعی از محيط‌ های محلى، هم کنش و تجدد ساختار اين محيط‌ ها در راستای پهنه ‌های نا محدود زمانى و مکانی است.
شايد بتوان ادعا کرد که ظهور تکنولوژی‌ها و رسانه‌ های جديد، دگرگونی ها و تغييرات ناشی از آن، تأثيرعميق ‌تری بر جوانان دارد، فرضآ:
رواج شيوه ‌های جدید رفتار اجتماعی برای ‌پرکردن فضای زندگى، فردى‌ شدن و کم‌ رنگ‌ شدن شکاف‌ های متداول اجتماعى، اهميت يافتن سبک زندگی برای جوانان، از هم پاشيدگی شبکه‌ های سنتی همسايگی و نوسازی شهری از جمله زمينه‌ های اصلی هستند که شرايط جديدی سنگین و دشواری را پيش روی جوانان قرار داده ‌اند.

آنچه در کنار اين جریانات متأثر از رشد رسانه‌ های جديد قابل ذکر است اهميت در اوقات فراغت برای جوانان است. یعنی جوانان هر آن ساعت فراغت شانرا با کمپیوتر بودن ترجیح میدهند. اولين نسل آشنا با تکنولوژی ‌های ارتباطی را بايد نسل فعلی دانست. بسياری از آنان میتوانند با طيفی از نرم افزارهای کامپيوتری کار کنند و بخوبی آنرا بفهمند. اين تحولات تکنولوژيک علاوه بر تأثير بر ذوق، سليقه و نياز ارتباطی آنها، گذراندن اوقات فراغت آنها را نيز تحت تأثير قرار داده ‌است و دو فرآيند، رسانه‌ای ‌شدن و خانگی شدن، بخش عمده‌ای از فراغت جوانان در جوامع مدرن است.

و اما.... مشکلی بر مشکل دیگر اینست که بسیار نادرند پدران و مادران که قادر به درک و فهم فرزندان، جوانان و نوجوانان خود باشند که این البته خود مشکلی جهانی و تاریخی است. شاید این همه اختلافات، درگیری و قهر بین فرزندان و پدران که مشکلات زیادی را در پی دارد ناشی از همین عدم تفاهم باشد. بیشترا نظر به دلایل که در بالا تذکر دادم (عدم هویت، جدایی از وطن و غرق در دنیای مدرن تکنالوژی و عدم ارتباطات بسیار نزدیک و صمیمانه پدرا و مادران .) از سوی دیگر پدران و مادران امروز نیز زمانی از عدم تفاهم با والدین خود گله داشتند و بعلاوه آنها هم متقابلآ می گویند فرزندان و جوانان، ما را درک نمی کنند. بطور کلی در تمام ارتباطات انسانی از قبیل روابط ملت و دولت، کارفرما و کارمند، استاد و شاگرد همواره موضوع (فهم و تفاهم) مشکل بزرگی بوده و است. اهل شناخت نیز میدانند که سوء تفاهم، بد فهمی، کج فهمی و کج اندیشی چه اثرات خانه براندازی در محیط خانواده و اجتماع دارد. در اینجا می بینیم که چگونه حضرت خداونگار عشق و عرفان مولانا جلال الدین محمد بلخی در اهمیت فهم درست می فرمایند که: ( مردم اندر حسرت فهم درست) اگر با دید پژوهشی نگاه کنیم می بینیم که جوانان و بزرگسالان چگونه در فضای(فهم نادرست) دست و گریبان اند. در واقع آن فیلسوف واقع بین، در رنج مشترک با ما بسر برده و مصداقش را هم اکنون می بینیم. به راستی فهم درست چیست و چگونه میتوان آنرا بدست آورد؟ بزرگترین اشتباه ما انسانها و آدمیان در رابطه های ما این است که: نصفه میشنویم، یک چهارم می فهمیم، هیچ فکر نمی کنیم، و دو برابر واکنش نشان می دهیم.

 

بنابراین مشکل روابط انسانی با جوانان بخصوص نو جوانان به این صورت مطرح است که فرستنده چه میگوید و چه میکند و گیرنده چه میگیرد و چه قضاوت میکند.

اگر فرزندان ما (محبت) را(مزاحمت)،( رهنمایی) را(دخالت) و ( مراقبت) را( فشار) تلقی کنند و اگر ما مراحل نوجوانی و بعدآ جوانی آنان را با سوء تعبیر و سوء تفاهم برداشت کنیم آنوقت چگونه میتوانیم بدون فهم درست به رابطه درست به آنها برسیم. دوران نو جوانی و جوانی بیشتر یک دوران برزخی است. موقعیت ایشان برخورد خردمندانه و خردمندی میخواهد. چونکه روح جوانان لطیف است و انعطاف پذیر.

 

اتفاقی که برای همه ی پدران و مادران میافتد، این است که روزی چشم باز میکنند و می بینند جوانان شان دیگر کودک و نوجوان نیستند. لحظه ی غریبی است، هم غرور آفرین است و هم آغاز دلهره، اظطراب و دلواپسی. دیدن اینکه دانه ی کشته شده به نهالی مبدل کشته، البته لذت بخش و غرور آفرین است، اما سوای لذت و غرور نگرانی هم در کار هست، نگرانی از آینده ، از اینکه نتوان از او یعنی یک جوان در برابر تند باد های زندگی حراست نمود، از اینکه نتوان میان، و دنیای بیرون حایل ایستاده و از او چون سپری در برابر مخاطرات زندگی دفاع نمود، نگران اینکه از این پس او خود به تنهایی با حوادث جهان هستی برخورد نماید.

به تضاد می رسیم، از یک سو به عنوان پدر و مادر می خواهیم به سیاق گذشته مورد نیاز باشیم و از سوی دیگر، او جوانی که دیگر کودک و نوجوان نیست میخواهد بی نیاز از پدر و مادر بر دو پای خود بایستد. تضادی حقیقی است که وجودش را در زندگی هر روز خود تجربه کند.

لکن می تواند بهترین ساعات زندگی پدر و مادر باشد، دست کشیدن و آزاد گذاشتن آن زمان که خواهان حفظ اش هستند مستلزم نهایت سخاوت و عشق و محبت است، عظمت دردناکی است، که تنها پدر و مادر لایقش هستند.

شاید یکی از راه های ابتدایی و مقدماتی دیگری را که پدران و مادران توجه نماید و در واقع به شناخت درمانی بپردازد تولد تازه ی در روابط بین خود و جوانان خودشان خواهند یافت و اینهمه زحمت پدری و مادری به هدر نخواهد رفت. مشروط بر اینکه از خود بیرون آمده و دنیای جوانان و مخصوصا نوجوانان را درک کنند و با فهم درست به رابطه درست با آنها برسند و در صفای دل خود بکوشند.

- جوانان را به مباحثه و مناظره، و ميان سالان را به انديشيدن، و بزرگسالان را به سكوت، فرمان دهید تا بیشتر در اجتماع راه یابند.

- براى جوانان در مجالس جاى باز كنيد، و امور نو و جديد را به آنان تفهيم كنيد، چرا كه اين گروه جايگزين شما و درگير مسائل جديد خواهند شد. - اسم نکو برايش انتخاب كنید، به خوبى او را تربيت نمایید و او را به كارى مناسب و پسنديده بگماریید - نوجوانان را در یابید، که این گروه در پذیرش هر خوبى ، بیشتر شتاب می کنند. - تشویق و ترغیب برای فراگيرى دانش در جوانى همچون نقشى است بر سنگ كه تا پايان عمر انسان را همراهى مىكند، از اينرو هر كس هر چه دارد، از جوانى دارد و این نیرو را از دست ندهد.

 


نقش همسالان در الگوسازی و هويت جوانان:
يکی از مهم‌ ترين گروه‌های مرجع جوانان برای همکاری و بیرون رفت از گرفتاری ها، گروه همسالان و دوستان است. در دوره‌ی جوانى، گروه دوستی نقش مهمی در الگو‌ پذيری و شکل ‌گيری شخصيت جوانان ايفا میکند. دوران جوانی اقتضا یا همانا خواسته های خاص خود را دارد. ميل به نوگرايى، تمايل به استقلال، مد‌گرايى، تمايل به مطرح کردن و ابراز خود، الگو گرفتن و افزايش ارتباط با همسالان از ويژگی ‌های دوران جوانی است. در نتيجه ارتباط با دوستان و وسايلی که اين ارتباط را فراهم می کنند، از اهميت بسزايی برخوردارند.

و در ختم این مقال باید اضافه نمایم که: زندگی ما مجموعه ای بی انتها از حوادث کوچک و بزرگ است. همه ی ما بدون استثنی با بحران هایی روبرو هستیم که به حکم وظیفه پدری و مادری باید در قبال آنها واکنش نشان دهیم. این واکنش خواه، ناخواه بر شخصیت جوانان ما تآثیر می گذارد. شخصیت جوان تحت تآثیر رابطه او با مردم و با اتفاقات زندگی شکل می گیرد، تدریس مستقیم صفات اخلاقی امکان پذیر نیست و هیچ کس نمی تواند با درس وفاداری، با کتاب و نوشته، درس شجاعت و یا با نامه درس انسانیت بدهد. پرورش شخصیت مستلزم حضوری است که در عمل و بطور عینی خصوصیات شاخص اخلاقی را به جوانان منتقل کند. نو جوان و یا جوان از حوادث بالفل زندگی درس می گیرند و از تجربه ها راهش را انتخاب می کند. همه می خواهیم جوان خود را انسان شایسته، مملو از محبت، تعهد، شهامت و شجاعت تربیت کنیم. می خواهیم از او شخصیتی بسازیم که منصفانه در برابر شداید (یا سختی های) زندگی استوار و قایم بایستد. رسیدن به این اهداف انسانی مستلزم روشهای انسانی است. تنها عشق، علم بینش و دانش کافی نسیت، پدر و مادر خوب محتاج مهارت اند و تجهیز به مهارت.

در فرجام بعنوان پیام آخر به جوانان عزیز ، به این سرمایه ها و ذخیرههای عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشگفته، که از باب نهایت ارادت و علاقهام به ایشان است عرض می کنم این است که: قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانند، و خود را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی آماده نمایند. مبارزه علمی برای جوانان زنده کردن روح، جستجو و کشف واقعیت ها و حقیقت است.

                                                                                                                      سویدن نومبر 2013 م






November 25th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي